مادرانه
پسری از مادرش پرسید:
چگونه می توانم برای خودم زنی لایق پیدا کنم؟
مادر پاسخ داد:
نگران پیدا کردن زن لایق نباش ؛
روی مردی لایق شدن تمرکز کن ....
ادامه مطلب
مادر
مادر ...
وقتی مریض میشدی و پزشک ازت میپرسید : بیماریت چیه ؟؟؟
همیشه منتظر مادرت میشدی و جواب دادن رو به اون می سپردی ؛
چرا که میدونستی مادرت همون احساسی رو داره که تو داری و حتی از خودت بیشتر دردت رو احساس می کنه !!!
ادامه مطلب
دل
خدایـــــا
این بند دل آدم کجاست؟؟
ک گاهی با یک
اسم..
نگاه..
با حضور یک نفر..
و یا با یک لبخند “پاره میشود”
ادامه مطلب
ساکت ترین شاگرد زندگی
دیگر از آن همه شیطنت و شلوغی خبری نیست
آنقدر به خاطر ضربدرهای جلوی اسمم
چوب روزگار خوردم
که تبدیل شدم به
ساکترین
شاگرد زندگی
ادامه مطلب
نیمه زمین
نشتسته باز می خنده برا مــــن
دارم می گم تو فکرشم الانم
خدا جونم چقد خوبه که هستش
چقد می خوام که باشه تا همیشه
چقد قلبم به چشماش بند خورده
چقد فکرم ازش آزاد نمیشه
خدا جونم میشه با من بمونه
که بازم فکر آغوش تو باشم
میون دست های اون بمیرم
میون سبز جادوی تو پاشم
خدایا میشه آغوشش برا من
به حکم سجده ی سمت تو باشه
می دونم میشه باشه ای خدایا
توی آغوش رنگی تـــو جاشه
همه دنیامه می دونی خدا جان
تمام خنده هاش دلبستگیهاش
منم از خنده های اونه زندم
همش سهم منه دلخستگیهاش
خدا جون می دونی سهم چشامه
همین زیبا ترین موجود دنیا
نمی دونم چرا نیمه اش من هستم
ولی نیستم اون و لایق خدایا
می گم پایان قصه با سپیدی
خدا عشقی به این زیبایی دیدی
خودت خلق کردی ماهارو می دونم
خدا جون اومدی، خوب جا رسیدی
----
از طرف من(مخاطب خاص) به تو
ادامه مطلب
زندگی
چون این زندگی کردن است که بهترین های دیگر را برایم می سازد،
بگذار هرچه ازدست می رود، بــــــِرود!
من آن را میخواهم که به التــــــــماس آلوده نباشد!
حتی زنــــــــدگی. . .
ادامه مطلب
زودقضاوت نکنید.
معلم که از عصبانیت شقیقه هاش میزد،توی چشمان سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد:چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس، دفترتو سیاه و پاره نکن؟ ها!؟ فردا مادرت رو میاری مدرسه میخام در مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت کنم. دخترک چونه لرزونش رو جمع کرد... بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت:خانوم... مادرم مریضه اما...بابام گفته آخر ماه بهش حقوق میدن... اونوقت میشه مامانم رو بستری کنیم که از گلوش خون نیاد...اونوقت میشه واسه خواهرم شیر خشک بخریم که شب تا صبح گریه نکنه...اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یک دفتر بخره که من دفترای دادشم رو پاک نکنم و توش بنویسم... اونوقت قول میدم مشقامو... معلم صندلیش رو به سمت تخته چرخاند و گفت بنشین سارا... کاسه اشک چشم معلم که روی گونه اش خالی شد...
روی تخته سیاه نوشت: زود قضاوت نکنید ...
ادامه مطلب
میلادامام حسین(ع)برهمگان مبارک
میلاد گل رسول و زهرا و علی است
زیرا که جهان خجسته زین نور جلی است
ما را دگر از روز جزا بیمی نیست
چون بر دل ما عشق حسین ابن علی است
ولادت امام حسین(ع) بر شما مبارک
ادامه مطلب
میلادامام حسین(ع)برهمگان مبارک
میلاد گل رسول و زهرا و علی است
زیرا که جهان خجسته زین نور جلی است
ما را دگر از روز جزا بیمی نیست
چون بر دل ما عشق حسین ابن علی است
ولادت امام حسین(ع) بر شما مبارک
ادامه مطلب