عاشقانه آرزوهای من

مـــــهربانم: نمی فهمم وقتی به نماز می ایستم 

من ،تو را می خوانم یا تو مرا می خوانی؟؟؟

فقظ ای کاش عشقمان دو طرفه باشد 

ای کاااااااااش.......

مهربان خدای من :

من را اهل خودت قرار بده

چرا که اگر اهل تو باشم، خیالم جمع ...

  هر کجای این عالم که روم ...

باز به سوی تو بر میگردم...

باز به سوی تو بر میگردم...

ـخـــدایــــا

در گـــلـــویــــم ابـــــر کـــوچکــــی اســــت

کــــه خیـــــال بـــــارش نــــــدارد ،

میشــــود مـــــرا بغـــــل کنــــی ؟

دلگیرم این روز ها
از نبودن کسی که دوستش داشتم
کسی که باران بود
و می بارید بر صفحهء کاغذی دلم

کسی که ابر بود
 و سایه اش بر تنهایی ام

کسی که سه تار بود
و مینوازید ملودی دوستت دارم را ..

دلگیرم از کسی که 
ترکم کرد

و رفت بی هیچ برگشتی

کسی که این روزها 
در بستری از خاک سرد
آرام تر از مهتاب
آرمیده است
و دلم را 
بی آنکه خود بداند ... تنگه تنگ کرده است .

**
منزلت مبارک ...
مرا به کلبهء خاکی ات راه نمیدهی آیا ...؟!!
**

دلگیرم از کسی که
امروز دیگر ندارمش

سایه اش را هم حتی
از سرم گرفت ..

کسی که دست هایش را
عاشقانه
بر گردنم حلقه می کرد
و مرا 
دوست می داشت ..

           و بغض ..

کسی که وقت خداحافظی ..
با اشک بدرقه ام میکرد..,

آن روز با اشک بدرقه اش کردم
من میرفتم و بر میگشتم
اما او بی وفا شد
رفت و .. هرگز ...

این روزها 
عکس هایش
به من نگاه نمیکنند
با من غریبگی می کنند.

دلم میشکند
بغض میکنم

غرق می شوم در شعر دلتنگی

من بی تو شده ام ..
      و دفتر خاطراتم پر از روزهایی که ...

نمی داند دل تنها میان جمع هم تنهاست

مرا افکنده در تنگی که نام دیگرش دریاست 

تو از کی عاشقی؟ این پرسش آیینه بود از من 
خودش از گریه ام فهمید مدت هاست ،مدت هاست 

به جای دیدن روی تو در خود خیره ایم ای عشق 
اگر آه تو در آیینه پیدا نیست عیب از ماست 

جهان بی عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار 
اگر جایی به حال خویش باید گریه کرد اینجاست 

من این تکرار را چون سیلی امواج بر ساحل 
تحمل می کنم هر چند جانکاه است و جانفرساست 

در این فکرم که در پایان این تکرار پی در پی

اگر جایی برای مرگ باشد!  زندگی زیباست...

جغرافیای کوچک من بازوان توست …

خدایا من از تو معجزه میخواهم

معجزه ای بزرگ در حد خدا بودنت ...

تو خود بهتر میدانی

معجزه ای که اشک شوقم را جاری کند

نا امید نیستم فقط دلتنگم .....

برو !!!

ترس از هیچ چیز ندارم ...!!

وقتی یقین دارم بیشتر از من

کسی دوستت نخواهد داشت

بیشتر از من کسی طاقت کم محلی هایت را ندارد

برو !!!

ترس برای چه ؟؟

وقتی میدانم یک روز تف می اندازی به روی

تمام آن هایی که به خاطرشان من را از دست دادی ...!!!!